Tuesday, October 20, 2009

خاطراتي از تبليغات انتخاباتي!؛

دوهفته به پايان تبليغات انتخابات رياست جمهوري مانده بود، به اتفاق دوستان و همكاران به يكي از دفاتر تبليغاتي احمدي نژاد رفتيم .
حاج آقايي را خانم منشي صدا كرد تا با ما صحبت كند.البته نامش نميبرم. بعد از ما پرسيد : شما را كدام سازمان معرفي كرده؟
ما گفتيم محل كارمان همينجا در خيابان گلبرگ است ؛ ديديم در هفت حوض دفتر باز كرديد اما خيلي فعال نيستيد آمديم كمك؛
بعد از اينكه حاجي آقا با صورتي مملو از ريش آمدند باز همين پرسيد و ماهم تكرار كرديم. ايشان در كمال متانت اسلامي فرمودند : امسال مثل دوره قبل ما هيئتي عمل نكرديم و برمبناي علمي تبليغات ميكنيم شما چه كمكي ميتوانيد بكنيد . ما گفتيم در بين جماعت طلا فروش اين محل ميتوانيم تبليغ كنيم! ايشان باز براي اينكه ما روشن تر شويم فرمود: بعضي زمين شان مصادره شده يا گمرك عوارض واردات كالايي را كه آوردند خواسته و ممكن است دولت هر آن مصادره كند؛ اگر ما كمك كنيم آزاد شود ميتوانيد آنرا بما بدهبد؟ ما بر اين كمكهاي مالي مردم كار داريم!راستش هنوز هم شوكه ام و حالا دارم ميفهمم چرا اصلا احمدينژاد بين مردم تبليغ نميكرد!چون فرصت تقلبش رو از دست ميداد!؛ در ضمن معلوم مان شد طرفدارانش چه تيپ افرادي اند

اگر نماينده دولت به شما بگويد من اموال ترا توقيف كردم تا بعد از اين كه من را انتخاب كردي با تو شريك شوم ، چه ميگوييد؟

No comments:

Post a Comment