ديگ به ديگ ميگه روت سياه قسمت دوم

بله داشتم ميگفتم : يكي از اعضاي هيئت مديره بانك صادرات بو گندوي ريشويست بنام دكتر برهاني ! اين آقا دكتر ما ؛ اما ترشي نميخورد شايد يه چيزي ميشد . اون موقعي كه همه جونهاشون رو ميفرستادن جبهه حق عليه باطل ؛ آقازاده هاي رفسنجاني تنها نبودن ؛ ايشون هم كه با مدرك ديپلم در بانك استخدام و در بخش انتظامات اون موقع و حراست الان بود يه هو ترقيد( يعني ترقي كرد)اون موقع ها مد بود مردم پولها رو از بانكها در ميآوردند و آتيش ميزدند اما گاهي حراست كه مامور حمل پولها بين شعب بود با هم هماهنگ ميكردند و پولها رو ميبردند خونه و بعد ميگفتند آتيش زدن(يعني مردم) حالا از بحث دور نشيم اقاي برهاني ما هم به نوايي رسيد و بعد از انقلاب تونست هيئت مديره بشه با ديپلم! يكي هم دهقان زاده ايي بود از اهالي اطراف نور كه هاشمي بود و بعدا شد حسيني هاشمي! حالا با پولهاي اون موقع بساطي بهم زده! بيخيال القصه اين آقايون در زمان جنگ كه قرار بود براي ما عزت و شرف بشه وقت رو غنيمت شمردند و با پوهاي بانك ليسانس و دكترا از دانشگاههاي مختلف خريدند! بعد به بهانه اين كه بانك براي كارهاي داخلي نياز به متخصصيني داره كه كارشون خارج از حوزه اقتصاده تا تونستند شركتهاي سرمايه گذاري به خرج بانك درست كردند و اين شركتها شركتهاي ديگه درست كردند كارخونه و.... و....و....؛
البته اين بوگندوي ريشوي ما با آمدن خاتمي ريشارو زد و شد مثل هولوي پوست كنده
اگه بگيم بانك صادرات حداقل هزار تا شركت داره كم گفتيم! اين 5 نفر هيئت مديره ديدن كه ديره و بزودي بازنشسته ميشن . اومدن توي اين هزارتا شركت شدن ميدرعامل؛ هيئت مديره ؛ رئيس هيئت مديره و ....؛
اوايل فكر ميكردم اينها فقط از اين سمتها پول در ميارن كه مثلا ميشه 1000 تا حقوق و پاداش و ماشين و... اما بعد ديدم براي شركتهاشون وام طويل المدت هم ميگيرن مشاركت مدني ميلياردها! با بهره كم ... خوب تا اينجاش خدا خيرشون بايد ميداد اما شواهد ميگن خدا لعنتشون كرد چون وامها رو انداختن تو بازار رباخواري با بهره 28 درصد به كارخونه ها ؛ كارخونهها هم ورشكستند!؛من كه ديگه هنوز نگفتم آقايون چند تا برجساز رو تغذيه كردند چندتا برج هم با پولهاي بانك براي خودشون ساختند! اما ميدونم اقايون وقتي باز نشسته ميشن ميرن بانك تاسيس ميكنند! با پول كي؟!!!؛حالا شما بگين هاليبرتون هم اينجوريه؟مسلمون به كي ميگن؟بد سركاريم ملت!؛